فشار روحی و جسمی ای که الآن رومه رو درک نمیکنم. انقدر حالم بد بوده که مجبور شدم به مامان و بابام بگم یکی از دوستام مرده. کار شرافتمندانه ای نیست اما نمیتونم از غرورم جلو خانوادمم بگذرم و بگم با وجود هم ی مراقبت های شما و چیزهایی که یادم دادین باز اشتباه انتخاب کردم و انقدر به انتخابم سواری دادم که الآن چیزی بهم بگه که فقط با دید یکی دیگه برداشته بشه!!! کسی که با چهار تا شواهد مسخره دور هم چیدن تو رو میکنه بد عالم با یه sms میگه معذرت میخوام غلط کردم!!!! دیگه چه طور باید بهش اعتماد کرد؟ بازم من.حرف دلمو گوش کردم و گفتم بهش فرصت میدم اما مثل همیشه تاخیر داشت. دیر کرد. اومد ولی با تخسی!!!! با غدی!!! به من میگه غدی!!! من غد نبودم.که سرم سوار شدی. بازم با کمااال پر رویی و وقیییحانه ترین شکل ممکنه میگه من حال خودم بده انگار تقصیر منه!!!! و بعد حرف نمیزنه!!! یه دور میگه برگرد بقیش منتظر منه. این دفعه دیگه من یه قدمم براش برنمیدارم. من اگه همچین اشتباهی رو کرده بودم تا نبخشیده بودم دست از سرش برنمیداشتم. سر شمال من کار اشتباهی نکرده بودم اما گفتم.پسره! غرور داره!!!! غیرت داره یکی دیگه کرم ریخته چون دیده من نکشیدم کنار به اینکه من کلی رو خودم کار کردم که برآشفته نشم از خطای دیگران و اینکه این بازی مهم تر از این بوده و اینکه جنسیت برای من معنا نداره و. نمیشه. گفتم و.معذرت خواستم. من شمال کوفتم شد. فکر کرد بهم.خوش.گذشته اما مثل الآن گفتم و خندیدن و از درون خودمو خوردم. عذاب کشیدم چشمام تووووو همم عکسا داره غمو داد میزنه!!! تو هم عکسام!!! حتی اونی که سوار قایق بودیم. بعد اومد خون به دل من کرد جیگرمو خون کرد بااااز گفتم.معذرت میخوام. الآن!!!!!!!!!!!! به خودش جرات داده بهم تهمتی زده که من شرمم میشه از بیانش!!!! بعد میگه من خودمم ناراحتم. از ترس اینکه حرف بارش نکنم نمیاد حرف بزنه!!! میشینه گریه میکنه عزاداری میکنه!!!!!!! برای خودش!!! این آدم.از حد خودخواهی گذشته!!!! حتی الآن ناراحت نیست منو ناراحت کرده!!! ناراحت نیست اصلا!!! عزادار قلب خودشه!!! دنبال تسکین من نیست نگران خودشه که دعوا نکنم باهاش خودشو کشیده کنار. بعد با وقااااحت تمام.زنگ میزنه کجاییییییی!!!! برمیگرده با وقاحت تمااام میگه میتونستم بدتر از این برخورد کنم!!!!!!!! منتتتتت سر من میزاره که متمدن برخورد کرده!!! بعد میگه میام پیش مشاور ها ولی تو نرو! حق نداری بری!!! نمیگه لطفا نرو!!!!! میگه حق نداری بری من ولت نمیکنم!!! بعد میگم شرطامو اجارا کردی وظیفته نشون بدی واقعا منو میخوای. با به مادر پدر نشون دادن کسی کسی زن یکی نمیشه! (این قبل از این بود که بفهمم یکی از دوستان قدیمی بعد از دوسال نامزد بودن پسره ولش کرده رفته یعنی حتی دوتا خانواده هم بدونن فایده نداره!!!) بعد میگه من تا 1402 نمیام. باشه نیا. من هول ازدواج نیستم نمیگمم به خاطر لج بازی با تو زندگیمو خراب میکنم اما این دفعه دیگه هییییچکسو رد نمیکنم. همه باید بیان. همه گزینه هامو بررسی میکنم تو هم.یکی از گزینه ها! مهم اینه نهایتش ازدواج نمبکنم با کسی ولی اجازه نمیدم تو فکر کنی من علاف توئم. نشستم.به امید تو.آسمون.سقفش باز شده تو افتادی پایین. این رابطه مرده!!!!!!!!!! دیگه نبض زدن نداره. تو نهایت میتونسی تو 36 ساعت اول احیای قلبیش کنی. حتی اگه یه روز پشیمون.بشم.و دلم.برات تنگ بشه برمیگردم و این متن وبلاگو میخونم تا یادم نره خشمی که نسبت بهت دارم

میگه ,الآن ,گفتم ,کرده ,اینکه ,نداره ,ناراحت نیست ,دفعه دیگه ,معذرت میخوام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت امروزی چرمهین من بهترین سایت mePassfo shop collindkrhtq67 Situs خدمات کامپیوتری در تهرانپارس و شرق تهران کهکشان دانش بارداری من پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان